اسطوره

نقل شده است که از آگوستین پرسیدند که «اسطوره چیست»، او پاسخ داد: « خیلی ساده است به شرط آن که از من نپرسند! هرگاه خواستم درباره­ی اسطوره توصیح بدهم، عاجز مانده­ام!»[1] اسطوره نیز همانند دین تعریفی جامع و مانع از آن دشوار است. اسطوره تجلی حقیقتی ازلی است در زمان و مکانی قدسی، ما همیشه از خود پرسیده ­ایم که آیا اسطوره ­ها در برهه­ ای از تاریخ واقعیت داشته­اند؟! اما اسطوره در اکنونی ازلی در حال رخ دادن است، در ساحتی مینوی و حقیقتی است که متناسب با فهم ما ظهور ی گیتایی پیدا می­ کند؛ اسطوره جامه­ای گیتایی می­پوشد تا حقیقتی جاودانه را برای ما روایت کند؛­ جامه­ ی اسطوره ­ای، زبان روزمره­ ی مردمانی است که با آن زیست می­کنند. به عبارتی اسطوره بینشی شهودی است که ریشه در دل و جان مردم دارد. در این بخش می­ کوشیم از چنین نظرگاهی به اسطوره­ ها به­ خصوص اسطوره­ های شرقی بپردازیم.



[1] . St. Augustine, Confessions xi, 14, cf. k. Ruthven, Myth, London, 1976, p. 1.